بیانات سال 84


نشان‌دهنده‌ی این است که مسأله‌ی حقوق بشر از نظر امریکاییها افسانه است؛ میدانند که دروغ میگویند. مسأله‌ی آنها دو چیز است:

یکی، این است که بحران‌آفرینی در دنیا برای دولت‌های امریکا غالباً یک مطلوبِ لازم، یک کار تاکتیکىِ لازم بوده است؛ به آن احتیاج داشته‌اند برای این‌که از مسایل داخلی، از مشکلات داخلىِ امریکا، مردم را متوجه به خارج کنند؛ همیشه این‌جور بوده است و حالا هم این دولت که در امریکا بر سر کار است، یک دولت افراطی و جنگ‌طلب است و مصلحت‌شان ایجاب میکند که این طرف و آن طرف دنیا مسأله درست کنند، مسایلی را بزرگ کنند، یا بحران بیافرینند، یا حوادث کوچک را به شکل بحران برای ملت خودشان معرفی کنند.

دیگر این‌که دولت‌های امریکا و از همه بیشتر این دولتِ جنگ‌طلبِ تندروی افراطی، دنبال یک امپراطوریاند؛ دنبال یک سلطه‌ی جهانیاند. این سلطه، مخصوصِ خاورمیانه هم نیست. البته حالا خاورمیانه مطرح است؛ اما این‌ها به خاورمیانه هم قانع نیستند. شرکای اروپاییشان هم این را خوب میدانند که امریکا آن روزی که به خاورمیانه و به آسیای میانه و به مناطق حساس دنیا تسلط پیدا کند، دست از سر اروپا هم حتّی برنخواهند داشت؛ این، چیزی نیست که برای آن‌ها پوشیده و پنهان باشد. آن‌ها دنبال منافع‌شان هستند. یکی از مهم‌ترینِ مناطق، عبارت است از همین خاورمیانه؛ منطقه‌ای حساس، پل شرق و غرب، منطقه‌ی نفت، منطقه‌ی گذرگاه‌ها و گلوگاه‌های دریایىِ بسیار حساس،

«20»