است که پایان یک دورهی عبادت و ریاضت را با امید مغفرت و پاداش الهی به روز فطر رساندهاند. در روایتی است از سُوید بن غَفَله - که از دوستان امیرالمؤمنین است و دربارهی او اینطور گفتهاند که « من کان من اولیاء امیرالمؤمنین »؛ از نزدیکان امیرالمؤمنین بوده است - که میگوید روز عید فطر در خانهی امیرالمؤمنین بر او وارد شدم. « فاذا عنده فاثور ای خوان »؛ در مقابل او سفرهیی گسترده شده بود و حضرت مشغول غذا خوردن بودند. « و صحفة فیها خطیفة و ملبنة »؛ غذای بسیار متواضعانهیی در مقابل حضرت گذاشته شده بود. « خطیفة » غذایی است که در حداقل امکان برای کسی تهیه میشود؛ مثلاً مقداری شیر و مقداری آرد مخلوط میکردند؛ غذای کاملاً فقیرانه. « فقلت یا امیرالمؤمنین یوم عید و خطیفة ؟»؛ عرض کردم یا امیرالمؤمنین ! شما روز عید چنین غذای کماهمیت و کمارزشی میخورید ؟ معمول این است که در روزهای عید، مردم بهترین غذاهای خود را میخورند؛ شما به این غذا اکتفا کردید ؟ « فقال: انّما هذا عید من غفر له »؛ فرمود امروز، روز عید است؛ اما برای کسانی که مورد مغفرت الهی قرار گرفته باشند. یعنی عید بودنِ امروز به خوردن غذاهای رنگین و دلخوش کردن به شادیهای کودکانه نیست؛ این عید واقعی است برای کسانی که بتوانند و توانسته باشند مغفرت الهی را برای خودشان تحصیل کنند. در یک جملهی دیگر امیرالمؤمنین فرمود: « انّما هو عید لمن قبل اللَّه صیامه و شکر قیامه »؛ عید فطر، عید