برای منبر به زاهدان میرفتم، که بهخاطر آقای حجتی و مرحوم آقاسید کمال شیرازی سه روز در مدرسهی معصومیهی کرمان ماندم و اوضاع حوزهی علمیه و طلاب آن را از نزدیک دیدم و با چهرههایی آشنا شدم که بحمداللَّه بعضی از آنها هستند؛ همین آقای دعایىِ خودمان که تشریف دارند، و آقای فهیم که در قم هستند؛ آن وقت اینها طلابِ تازهواردِ آن حوزه بودند. حوزهی علمیه کانون اصلی مبارزه بود. بین حجرهی آقای حجتی در مدرسهی معصومیه و درِ مدرسه، جوانهایی تردد میکردند؛ اعلامیه میگرفتند، کاغذ میدادند، دستور میگرفتند، راه میرفتند. این رفت و آمدها قطع نمیشد؛ مرتب من میدیدم افراد در حال تحرک دائمی هستند. حوزه هم سر و سامانی داشت. مرحوم آیتاللَّه آشیخ علیاصغر صالحی ( رضواناللَّهعلیه ) رئیس حوزه و مورد احترام همه بودند. همین آقایانی که الان تشریف دارند و جزو پیرمردها هستند، آن روز جوانهای حوزه بودند. آقای نیشابوری مدیریت حوزه و فعالیت فراوان حوزه را بر عهده داشتند. در واقع ایشان و بعضی از دوستان دیگری که الان چهرههایشان را میبینیم، همه کارهی آقای صالحی بودند. حوزهی خوب و گرمی بود و صادرات خوبی هم داشت. این حوزه چهرههای باارزشی را اول به قم و بعد هم به کل کشور صادر کرد. امروز وظایف حوزه بمراتب از وظایف حوزه در آن روز سنگینتر است. البته بعد از آن سالها من دیگر از حوزهی کرمان خبری نداشتم؛ اما با روحانیت کرمان آشنا بودهام؛ بارها به کرمان آمدم و در همین مسجد