امروز ما حقیقتاً ریزهخوار سفرهی انعام فکر شهید مطهری هستیم - در این هیچ تردیدی نیست - و فضای فکری جامعه همچنان مرهون فکر او در زمینههای گوناگون، چه در زمینههای فلسفی، چه در زمینههای اجتماعىِ دینی، و چه در زمینههای سیاسىِ دینی است. ما امروز به ایشان احتیاج داریم؛ ولی آن هم باز کافی نیست. خیلی از حرفها جدیدتر و تازهتر است؛ خیلی از شائبهها و اشکالات و شبهات بعد از حرفهای شهید مطهری بهوجود آمده؛ باید برای اینها آمادهی پاسخ بود؛ لذا حوزههای علمیه وظیفهی سنگینی برعهده دارند. پس اولین چیزی که در حوزههای علمیه لازم است، عمق بخشیدن به تحصیل دینی است؛ باید درس خواند، باید کار کرد. حوزههای علمیه باید صادرات فکری داشته باشند؛ باید روحانىِ عالم و فرزانه تربیت کنند؛ باید روحانىِ پاکیزه و پاکدامن پرورش دهند؛ باید روحانیونی پرورش دهند که با مسائل سیاسىِ عالم آشنا باشند و دنیا را بشناسند. یکی از اشکالات کار ما، نشناختن وضع زمانه است. بعضیها علم و تقوا هم دارند، اما در عین حال نمیتوانند جایگاه و سنگری را که باید در آن بایستند و کار کنند، بشناسند؛ مثل کسی که در بین جبههی خودی و دشمن، سنگر و جایگاه خودش را گم میکند و جهت دشمن را اشتباه میکند؛ آتش هم میگیرد، اما گاهی آتش را روی سر دوستان میریزد. نشناختن فضای جغرافیای سیاسی و فکری دنیا و همچنین نقطهی تمرکز و خط نگاه و امتداد تیر دشمن - که از کمان حقد و کینهی او پرتاب میشود