بسماللَّهالرّحمنالرّحیم این جلسهی سالانهی ما در درجهی اول فرصتی است برای من که شما دوستان عزیز و اعضای ارزشمند این شورای بسیار مهم را زیارت کنم و هم خداقوّتی بدهم و از زحماتی که کشیده میشود - چه در داخل شورا ( صحن اصلی شورا )، چه در عقبههای شورا ( دبیرخانه و بقیهی مجموعههایی که کار میکنند ) که بسیاری از آن دوستان هم در این جلسه حضور ندارند - تشکر کنم و هم اگر نکتهیی در ذهن دوستان هست، بشنوم؛ و اگر نکتهیی در ذهنم هست، به دوستان عرض بکنم. حرف اصلییی که من امروز میخواهم به شما عرض بکنم، همان حرف قدیمىِ اهمیت این شورا و اهمیت فرهنگ در کشور است، که بارها این را ما گفتهایم، شما گفتهاید، دوستان هم همه تکرار کردهاند، لیکن احساس میشود که تکرار مجدد و مؤکد این مطلب همچنان برای همهی ما؛ برای بنده، برای رؤسای محترم قوا، برای شما مشترکانِ در این شورا و برای دستاندرکاران فرهنگ کشور لازم و ضروری است. من خاطرهیی را عرض بکنم: تقریباً دو، سه سال قبل یکی از دوستان خیلی خوب ما که در این شورا هم فعالیتی داشتهاند، راجع به مسایل فرهنگ عمومی کشور و مسألهی تربیت و ناهنجاریهایی که احیاناً در بیانات در دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی