پیدا کنید. مدتی ما را به مسائل سیاسی و جناحی و خطی و حرفهای پوچ و بیمحتوا - که در زندگی واقعی مردم هیچ نقشی ندارد - سرگرم کردند. آنچه کشور ما احتیاج دارد، کار و تولید و توسعهی مادی و معنوی، همراه با عدالت و بدون تبعیض و فساد و افزونخواهیهای غیرقانونی - و به قول آقایان، رانتخواری - است. مهمترین همت قوهی مجریه و قوهی مقننه و قوهی قضاییه باید این باشد که بتوانند در مقابل این بیماریهای صعبالعلاج بایستند. این بیماریها از بلای زلزله هم برای کشور خطرناکتر است؛ چون همهگیر است. یکی از مسائلی که خوب است در بم آن را عنوان کنم، این است: عزیزان من ! مردم عزیز بم ! شما البته مصیبت دیدید. زلزله حقیقتاً فاجعه بار بود. بازماندگانی که در مقابل چشم خود، عزیزانشان، فرزندانشان، نوههایشان، همسرشان و والدینشان را دیدند که در زیر خاکهای زلزله دفن میشوند، به چه زبانی میشود تسلا داد ؟ در سفرهای گذشته به بم، من بسیاری از این افراد را از نزدیک دیدم. این داغها در دل انسان میماند، در این شکی نیست. اما همین فاجعهی مصیبتباری که اینطور شماها را سوزاند و داغ بر دلهایی گذاشت، برای کل کشور، برای ایران عزیز و برای مسؤولان درسهایی داشت که اگر به آن درسها عمل کنیم، این مصیبت بزرگ به میزان زیادی جبران خواهد شد.