بیانات سال 85


داشت - درباره‌ی آن موضوع حقیقتاً چیزی نمیدانست. یکی از دوستان ما، پنج، شش ساعت نشست و برای او یک شرح مبسوطی از این موضوع را بیان کرد. آن شاعر هم جوانِ گیرنده و بااستعدادی بود و توانست آن مطلب را در یک قصیده‌ی بسیار بلند و قوی منعکس کند. آیا در زمینه‌ی انعکاس آن معارف ارزشىِ اسلامی - که من معتقدم در سینمای ما نشان زیادی از آنها وجود ندارد - به آن سازنده‌ی فیلم، به آن کارگردان و حتّی به آن بازیگر، کاری انجام گرفته و منعکس نشده است ؟! من به خودم نگاه میکنم، به حوزه‌ی علمیه‌مان نگاه میکنم و به دستگاههای مدیریت فرهنگیمان نگاه میکنم، میبینم نه، ما در این زمینه کم‌کاری داشته‌ایم. بنابراین به قول معروف گفت:

هر بلایی کز آسمان آید گرچه بر دیگری قضا باشد

به زمین نارسیده میگویند خانه‌ی انوری کجا باشد

نمیشود رفت سراغ کارگردان و یقه‌ی او را گرفت که شما چرا ؟ خوب، من یک مقدار وزارت ارشاد را، یک مقدار سازمان تبلیغات را، یک مقدار حوزه‌ی علمیه را، یک مقدار آن کسانی که صاحبان اندیشه‌ی دینی هستند، همین اندیشه‌های عرفانی، حکمت متعالیه و این چیزهایی که آقایان گفتید، اینها را مخاطب قرار میدهم و میگویم شما برای برخورداری کشور از این هنر فاخر - که در این جمع هست - چه کرده‌اید ؟ « شما » چه کرده‌اید ؟ چنانچه در آن زمینه کاری انجام نگرفته باشد، من از یک کارگردان خیلی توقع نمیکنم. هنرمند بااستعدادِ ما که اثرش یا خالی است یا حداقل نسبت به این ارزشهای مورد نظر ما خیلی پُربار نیست، از او توقع نمیکنم که چرا این اثر آن‌چنانی که من

«4»