بیانات سال 85


حذف‌شده‌ی در تعاملهای بین‌المللی و بیاعتقاد به خود و توسری زن به مردم خود را - که رؤسای کشور، مملکت را مال خودشان میدانستند؛ دوره‌ی طاغوت این است دیگر ! حالا خیلی از شماها هم یادتان هست، من هم یادم هست؛ ما هم در آن دوره تنفس و زندگی کردیم. دستگاه حکومت، کشور را مال خودش میدانست؛ برای مردم شأنی قائل نبودند، مگر از روی اجبار - با یک تشکیلات و نظامی که مسئولان کشور را نوکر مردم میداند، نه صاحب مملکت و صاحب مردم - این احساس واقعی مسئولان است، واقعاً خودشان را خدمتگزار و نوکر مردم و فلسفه‌ی وجودی خودشان را، کار برای مردم میدانند - مقایسه کنید. اصلاً تقابل بین این دو شکل، تفاضل بین این دو شکل، قابل کیل و اندازه‌گیری کردن با پول و درآمد ماهانه‌ی فلان آدم و اینها نیست؛ یعنی تفاوت وجود و عدم است، فاصله‌ی وجود و عدم است؛ این همان چیزی است که اسلام از ما میخواهد و به ما میدهد. حالا نمیخواهم وارد مقوله‌ی ارزشهای اسلامی بشوم، اگر انسان بخواهد راجع به آنها فکر و بحث کند، مقوله‌ی بسیار باشکوه و دلنوازی است.

خوب، این کشور، در یک چنین شرایطی است؛ این کشور میخواهد پیش برود، این کشور میخواهد حرکت بکند؛ ما این چیزهایی که حالا شما در زمینه‌ی فناوری هسته‌ای و پیشرفتهای علمی میشنوید، اینها فقط بخشی از بسیارِ آن چیزی است که در کشور اتفاق افتاده. بحمداللَّه جوان و استعداد هم که زیاد داریم، ما احتیاج داریم به امید، به شوق، به کار، به اعتماد به نفس، به کم کردن تکیه‌ی بر بیگانگان - به فرهنگشان، به رفتارشان، به بخشنامه‌های فکری و فرهنگیشان - ما به

«9»