اگر این دفاع جانانه نبود و اگر آن تسلط بر خوزستان انجام میگرفت، مگر ممکن بود یک حکومت مرکزی اینجا سر کار باشد و به آن کسی که بخشی از کشور را قدرتمندانه تصرف کرده، باج ندهد ؟! خوب، چه شد که این را وادار کردند که این حمله را انجام بدهد و او حمله کرد ؟ و چگونه به او کمک کردند ؟ و کدام کارخانجات به او سلاح شیمیایی فروختند ؟ آنهایی که آن سنگرهای هشتضلعی و پنجضلعی را درست کردند، چه کسانی بودند ؟ کدام کشورها آن هواپیماها را به او دادند ؟ آن مأمورین عالیرتبهی سیاسی، امنیتی و نظامیای که از کشورهای مختلف - از جمله امریکا - به بغداد آمدند و با او و مردان او ملاقات کردند، چه کسانی بودند ؟ شما به اینها نپرداختید. اصلاً شخصیت صدام کیست ؟ اینها برای قصهنویسی جا دارد. دوستان به مسئلهی قصهنویسی اشاره کردند. بله، من عقیدهام این است ما ضعیفیم. البته روح داستانسرایی در ایران ضعیف نیست؛ دلیلش هم داستانهای فردوسی و مولوی است. البته رمان به این شکلی که در اروپا و روسیه متداول بوده - بهخصوص در قرنهای نوزدهم و اینها که رمانهای برجسته و بزرگ نوشته شده - چنین چیزی را ما در ایران نداریم؛ اما استعدادش را داریم. من عقیدهام این است؛ اینطور نیست که ما استعدادش را نداشته باشیم. البته ما در شعر برجستگی داشتهایم؛ اما به این شکل در رمان، نه؛ لیکن به نظر من میشود. بعد از انقلاب هم یک کارهایی شده است؛ حالا در آن حدِّ از اعتلا نیست که آدم توقع دارد؛ اما اگر دنبال گرفته شود و واقعاً وزارت ارشاد روی این زمینه کار کند و بنویسند، میشود. حالا بعضی از دوستان گفتند که قصه را برای