بیانات سال 85


من اول امسال به مناسبت همین سال پیامبر اعظم، در سخنرانی مشهد، یک حدیث کوتاهی را از امیرالمؤمنین خواندم: « العلم سلطان؛ من وجده صال و من لم یجده صیل علیه »؛ علم، قدرت است - از این دو حال خارج نیست - هر کس دانش را به دست آورد، میتواند قدرتمندی و قدرت‌نمایی کند؛ هر کس دانش را به دست نیاورد، قدرت‌نمایی و قدرتمندی علیه او انجام میگیرد. بزرگ‌ترین خیانتی که در طول این صدوپنجاه، دویست سالِ روزگار رشد روزافزون علم به کشور ما شد، این بود که نگذاشتند یا زمینه را فراهم نکردند که این ملت بااستعدادی که مثل بوعلی و فارابی و رازی را در سابقه‌ی تاریخىِ خود دارد، بتواند جای خودش را در دنیای علم امروز پیدا کند. حالا میتوانید بگویید نگذاشتند؛ این نگاه بدبینانه است؛ میتوانید بگویید زمینه فراهم نکردند - دیگر از این کمتر نیست - این نگاه خوش‌بینانه است. در دوره‌های قاجاریه و پهلوی، این گناه بزرگ بر گردن آنهاست که زمینه را فراهم نکردند. وقتی زمینه فراهم نشد، استعدادی که در این ملت و جوانها وجود دارد، یکی از دو، سه راه را خواهد پیمود: یا اصلاً استعداد بروز نمیکند. شما هر چه نیروی بدنی داشته باشید و استعداد رشد بدنی داشته باشید، وقتی از اول ورزش نکردید و به ماهیچه‌هایتان تحرک ندادید، رشد نخواهید کرد؛ این استعداد ضایع و دفن میشود. یا اینکه، آن کسی که دارای استعداد است و میبیند که راهی وجود ندارد تا این استعداد پرورش پیدا کند، به خارج از این مرزها میرود؛ که همان مسئله‌ی فرار مغزها در طول سالهای متمادی است و فقط به این سالها مربوط نمیشود؛ بلیه‌ی دوران طولانی تاریخ گذشته‌ی ماست. افرادِ بااستعداد و

«2»