همان اصلاحات رضاخانی است. میدانید که رضاخان در مهمترین بخشها و سالهای سلطنتش، شعارش اصلاحات بود ! همهی این فجایع و جنایاتی که شما در دورهی رضاخان سراغ دارید، تحت نام و زیر پرچم اصلاحات انجام گرفته است؛ اسناد بازماندهی از دورهی رضاخان را بخوانید. افراد را برکنار میکردند؛ چون میگفتند اینها ضداصلاحاتند؛ افرادی را سر کار میآوردند؛ چون میگفتند اینها مؤمن به اصلاحاتند. آن اصلاحاتی که با معیار رضاخانی، با معیار امریکایی و با معیار فرهنگ غربی انجام بگیرد، اصلاحات نیست، افسادات است. بنده سه، چهار سال قبل، چند سخنرانی در نماز جمعه و غیر نماز جمعه در اینباره کردهام. اصلاحات باید ضابطهمند و مبتنی بر ارزشها و معیارها و خطکشهای اسلامی و ایرانی باشد. معیار اصلاحات، قانون اساسی است؛ بر این اساس، باید ما اصلاحات کنیم؛ ما به اصلاحات احتیاج داریم. اصلاحات، تصحیح روشهای ماست؛ تصحیح هدفهای مرحلهای ماست؛ تصحیح تصمیمگیریهای ماست؛ تعصب نورزیدن روی تصمیمگیریها ناحق است. این، غیر از ساختارشکنی و مبارزهی با قانون اساسی، مبارزهی با اسلام و مبارزهی با استقلال یک کشور است. آخرین اصل هم - که البته در این فهرست کوتاهی که من عرض میکنم، آخرین نیست - شکوفایی اقتصادی است؛ رسیدگی به زندگی مردم است و رسیدگی به اقتصاد کشور. ما احتیاج داریم که از سرمایهگذاری حمایت بشود؛ کارآفرینی بشود؛ تولید داخلی ترویج بشود؛ با قاچاق و فساد مجدّانه مبارزه بشود؛ اشتغال به عنوان یک مبنای اصلی و یک هدف مهم دنبال بشود؛ ثبات و شفافیت و انسجام سیاستها و مقررات