نیست؛ ممکن است ریز شدن و جزئی شدن در بعضی از مسائل باشد؛ ولی مثالهای فراوانی را میتوانید پیدا کنید. در ارزشهای اخلاقی: مبارزهی فرهنگی دائم با خودباختگی مزمن و تحمیلی که چند ده سال بر این کشور تحمیل شده. بزرگان و پرچمداران فرهنگ و سیاست در این کشور، در یک مقطع زمانی و با صدای واحد، با وقاحت تمام گفتند که ایرانی صفر محض است ! و اگر بخواهد معنا پیدا کند، باید برود کنار فرهنگ فرنگی. اولین پیشروان قافلهی روشنفکری کشور ما و معروفترین سیاستمداران دوران قاجار و پهلوی، این حرف را صریحاً گفتند، بعضیها هم که نگفتند، اینطوری عمل کردند و این شد یک بیماری مزمن در جامعهی ما؛ بایستی با این مبارزه کرد. اصل پنجم، جهاد علمی است. من تکیه میکنم - این جزوِ مبانی اصولگرایی است - « جهاد علمی ». چند سال است من تکرار کردهام: باید نهضت تولید علم در کشور راه بیفتد. من خوشحالم؛ وقتی با دانشجوها و جوانها مواجه میشوم که غالباً آنها حرف میزنند و مطالبی را میگویند، میبینم آنها همین مسئلهی تولید علم و اتصال علم و صنعت، و پشتیبانی دولت از پیشرفت و ابتکارات علمی را به عنوان توقع از ما مطرح میکنند. من میگویم خیلی خوشحالم و اینها حرفهای ماست و حالا در بین مجموعهی دانشگاهی عرف شده؛ لیکن این کافی نیست؛ باید به سمت کارهای بزرگ برویم. ببینید ! یک وقت هست شما میتوانید هواپیمایی را که دیگران اختراع کردهاند و ساختهاند، خودتان بدون کمک دیگران در داخل کشور بسازید، این خیلی خوب است؛ این بهتر از خریدن هواپیمای ساخته شده است؛ اما یک وقت هست شما خودتان