بیانات سال 85


ندارند؛ اما باید شما این را تأمین کنید. عرض کردم، مسئولان این بخش شماها هستید. به شما باید گفت: این را باید دنبال کنید، برایش فکر کنید. استاد برای دانشجو باید وقت بگذارد؛ استاد باید در اتاقش بنشیند تا دانشجو بیاید از او بپرسد و حرف بزند. نه اینکه بیاید مثل معلم دبستان یا دبیرستان، در کلاس یک درسی بدهد و بعد هم گچ را بیندازد و خداحافظ ! اینکه فایده‌ای ندارد. باید برای دانشجو وقت بگذارد و وقت مطالعه داشته باشد؛ بنشیند مطالعه کند. واقعاً استادی که مطالعه نکند، درسش پوچ در می‌آید. حالا حُسن درسهای حوزوی و طلبگىِ ما این است که اگر استاد بیمطالعه بیاید و بیربط حرف بزند، فردا دیگر شاگرد پای درس او نمی‌آید. بعد از مدتی درسش از صد نفر به پنجاه نفر و بیست نفر میرسد و گاهی هم تعطیل میشود؛ اما دانشگاه این‌طور نیست؛ این شاگرد بیچاره مجبور است که به این کلاس بیاید و مجبور است این واحدها را با این استاد بگذراند و منتظر نمره‌ی او هم هست و نمیتواند به او جسارتی هم بکند. پس از این جهت، این عیب دانشگاه است و این حُسن حوزه است. بالأخره شما کاری کنید که استاد بتواند خودش از لحاظ علمی و سطح دانش خود، ارتقاء پیدا کند.

نکته‌ی بعدی، مسئله‌ی تربیت و فضای دینی و فرهنگی در دانشگاههاست؛ این بسیار چیز مهمی است و کشور به این مسئله احتیاج دارد. گویی این‌طور باور شده که اگر کسی یا جوانی به دانشگاه آمد، باید از لحاظ رتبه دینی و فرهنگی تنزل کند و از دانشگاه بیرون بیاید ! چرا عکس این قضیه اتفاق نیفتد ؟ دانشگاه طوری باشد که وقتی جوان فارغ‌التحصیلِ دبیرستان به دانشگاه آمد و از آن بیرون آمد، از لحاظ

«11»