نکتهی بعدی، مسئلهی بنیاد نخبگان است - که به نظرم الان بیش از دو سال است که ما این را مطرح کردیم که یک چنین چیزی به وجود بیاید - که ظاهر قضیه این است که یک بنیاد و یک مؤسسه است یا یک اداره است؛ لیکن باطن قضیه این است که چنانچه یک چنین نهادی در کشور به وجود بیاید، به اعتقاد ما، فضای علمی کشور و چهرهی علمی دانشگاهها و پژوهشگاهها یک تغییر اساسی خواهد کرد. دلگرمی محقق و پژوهشگر و اهل علم، اساسِ کار است. همچنان که در جنگهای نظامی، روحیه از همه چیز مهمتر است، در محیط علمی هم همین معنا صادق است. این روحیه احتیاج به یک تمرکز در تصمیمگیری و برنامهریزی و اقدام دارد که این را ما در عنوان بنیاد نخبگان تجسّد بخشیدیم. نکتهی بعدی این است که ما فارغالتحصیلان مقاطع مختلف دورههای تحصیلات تکمیلی را باید در دانشگاهها و مراکز پژوهشی حتماً وارد کنیم. این کار برنامهریزی میخواهد. این جوان، با استعداد، با شور و با شوق تا اینجا دویده و به اینجا رسیده - حالا مقطع دکترا یا فوق لیسانس - حالا بعد که به اینجا رسید، بماند متحیر که چه کار بکند؛ این نباید اتفاق بیفتد. باید برای جذب اینها برنامهریزی کرد. خیلی از اینها مسئلهشان مادیات هم نیست. اهل علم مایل است که بتواند کار علمی بکند. این خبری که الان وزیر محترم گفتند که کارگاههای تحقیقاتی و آموزشی را توسعه داده و پولی برایش گرفتهاند، واقعاً من را خوشحال میکند؛ این کار لازم است. یا این پارکهای علمی و فناوری - که حالا بعد به آن هم اشاره خواهم کرد - که در کشور راه افتاده،