اعتمادِ از یک طرف، اعتماد از طرف دیگر را هم به وجود بیاورد. البته بدیهی و طبیعی است که وقتی انسان با یک طرفی میخواهد تعامل کند که در آن طرف هم ارادههای مختلفی وجود دارد، نباید انتظار داشته باشد که همهی ارادهها و زبانها در آن طرف، به این اعتماد و خوشاخلاقیای که شما نشان دادید، توجه کنند؛ نه، حالا بالاخره یک گوشهای هم یک صدایی در میآید. اما اصل را بر این باید گذاشت؛ هم آنها باید به شما اعتماد کنند، هم شما باید به آنها اعتماد کنید. میثاق همهی ما قانون اساسی است و یک وظایف تعریفشدهای در قانون اساسی کشور وجود دارد. یک کاری بر عهدهی مجلس است که باید انجام بدهد، دولت ناگزیر بایستی از آن تبعیت کند. اختیاراتی هم بر عهدهی دولت گذاشته شده است، مجلس و قوای دیگر حق ندارند در آنها دخالت کنند. هر کدام یک محدودیت و مسئولیت تعریف شدهای دارند و بر اساس همین بایستی تعامل داشته باشید. بالاخره قانون و مجلس و اینها اهمیت کمی ندارند. نکتهی بعدی، تعامل با نخبگان همفکر و بااخلاص است. آقای رئیسجمهور اشاره کردند در سرتاسر کشور نخبگان زیادی هستند - در تهران هم خیلی هستند، در جاهای دیگر هم هستند - باید با اینها تعامل کنیم. البته نشست و برخاست با نخبگان در سفرها خوب است؛ لیکن این کافی نیست، بیش از این لازم است. کسانی هستند که با شما همدلند و از جنس شمایند و حقیقتاً هم نخبهی فکری و دارای نظر صائب هستند. اصلاً نباید خود را از تعامل با اینها و استفادهی از وجود اینها محروم کرد؛ همچنان که از ظرفیت مدیریتی کشور نباید غافل