بیانات سال 85


توجه داشته باشید، ما در این زمینه اطلاعات زیادی داریم - کسانی که میروند، غالباً با یک استقبال خوب و قدردانیای مواجه نمیشوند. اگر حقیقتاً هم نخبه باشند، آن مراکز، اینها را در حد توانشان میفشرند، استفاده‌ی خودشان را میکنند و بعد پرتاب میکنند دور؛ و هیچ تعهدی نسبت به آنها ندارند. هدف باید این باشد که انسان برای کشور خودش، برای مردم خودش، برای خانواده‌ی خودش، برای آن سرزمینی که او را در خود نشانده؛ بارور کرده و ثمربخش کرده، برای نسل فعلی و نسلهای آینده مفید واقع شود. هدف باید این باشد. این هدف هر طور که فراهم شود، ایرادی ندارد.

یک نکته‌ی دیگر در زمینه‌ی مسئله‌ی « استقلال فرهنگی » است که بعضی از دوستان اشاره کردند. این استقلال فرهنگی در کشور شروع شده است. از اواسط دوران قاجار، یک فریفتگی و بیگانه‌زدگی در ما پیدا شد؛ البته عوامل طبیعیای هم داشت و این عوامل روزبه‌روز شدت پیدا کرد؛ در دوران حکومت پهلوی به اوج رسید و بر اساس آنها، پایه‌های فرهنگی بسیار خطرناکی را در کشور پایه‌گذاری کردند: مثل اینکه ایرانی « نمیتواند »، ایرانی عُرضه‌ی حضور در میدانهای علم و فرهنگ را ندارد؛ و نگاه منفی نسبت به همه‌ی گذشته‌ی فرهنگی و مواریث ارزشمند تاریخی و علمی ما؛ اینها چیزهایی بود که در این کشور اتفاق افتاد. شماها آن دوران را ندیدید. ما که در آن دوران بزرگ شدیم، بنده که با اکثر شماها شاید در حدود نیم قرن اختلاف سنی دارم، آن دورانها را درک کردیم و دیدیم که چه بود. حقیقتاً فرهنگی که ترویج میشد، فرهنگ « نمیتوانیم » بود؛ فرهنگ ترجیح مطلقِ هر چیز غربی بر هر

«4»