ایدئولوژیهای گوناگونی که بهرحال اسمش اسلامی بود، ما شنیده بودیم - شاید خود من به غیر واسط هم شنیده بودم، اگر دیگران هم شنیده بودند که نقل میکردند - که بعضی از اینها میگفتند: چقدر میگویید « حىّ علی الصّلوة »، بگویید « حىّ علی الجهاد ». فضای مبارزه، این تفکر و این نگاه را به مسائل به وجود آورده که دائم چسبیدهاید به صلوة و مرتب میگویید « حىّ علی الصّلوة، حىّ علی الصّلوة »، خوب بگویید « حىّ علی الجهاد » و مردم را به جهاد فرا بخوانید. اما تجربههای روزگار نشان داد که بیاعتنایی به نماز، چه بر سر یک انسانی و چه بر سر جهاد انسانها میآورد؛ هم جهاد را تعطیل میکند، هم جهت مبارزه را از جهاد بودن خارج میکند و به مبارزهی برای قدرت و برای هوای نفس تبدیل میکند. آن چیزی که مبارزهی یک انسان و چالش یک امت را رنگ جهاد و معنای جهاد میبخشد، همان توجه به خداست، که قوامش به نماز است. لذا اولین واجبی که بر پیغمبر واجب میشود، نماز است؛ اول تبلیغی که برای پیغمبر خدای متعال معین میکند، « و أمر اهلک بالصّلوة » است؛ توصیفی که خدای متعال در درجهی اول برای جامعهی موحد بیان میکند، « الّذین ان مکّنّاهم فی الارض اقاموا الصّلوة » است. این، اهمیت نماز است. برای حرکت در این میدان آنچه که بیش از همه لازم است، دو چیز است: یکی انگیزه، آن نیروی درونی که انسان را حرکت بدهد و راه ببرد؛ دیگر، آن قطبنمایی که انسان، آن ستارهی راهنما را فراموش نکند و جهتش کج نشود. اگر انگیزه نبود، انسان وسط راه میماند؛ مشکلات زیاد است. اقامهی جامعهی توحیدی، اقامهی عدل در میان بشر، برپا