از گناهان حواس خمس، برای کسی که ارادهی امساک داشته باشد، آسان است؛ اینکه دست، چشم، گوش و زبان انسان مرتکب گناه نشود؛ لیکن آن امساکِ خلوّ قلب از اسباب الشرّ، خیلی سخت است؛ این سختتر است و تمرین و مجاهدت میخواهد. و دوستان عزیز ! من و شما مخاطبان این دستوریم؛ این مجاهدت، بر عهدهی ماست؛ واقعاً تأثیر گناهی که از ما سر میزند، با گناهی که از یک انسان معمولی - که در جامعه مسئولیتی ندارد - سر میزند، تفاوت میکند. باید هم نسبت به گناه قلبی و هم گناههای شخصی، خیلی مراقب باشیم. گناه اسباب شرّ، « حسد »، « حرص » - حرص به دنیا، حرص به جمع مال، افزونخواهی دنیوی - « بدخواهی نسبت به دیگران » - بددلی، بدخواهی، سوءظن - « نخوت و کبر » - خودبرتربینی، دیگران را کوچک دانستن، تحقیر کردن، مردم را حقیر شمردن - است. این شروری که در عالم به وجود میآید، از همین چیزها به وجود میآید. در انسانهایی، نخوت آنها، کبر آنها، حرص آنها، حسد آنها، بخل آنها و شهوتخواهیشان، آنها را به حرکاتی وادار میکند که تأثیر عمیق این حرکات در آغاز راه، خیلی به نظر نمیرسد، لیکن بهتدریج که پیش میرود، به فاجعههای انسانی و تاریخی تبدیل میشود، که میماند. وقتی این فجایع بزرگ تاریخی را نگاه میکنیم و به طرف سرچشمهی این مفاسد میگردیم، میرسیم به چنین خصوصیاتی که در یک انسان و در یک شخص وجود دارد؛ افزونخواهی، حرص، بخل و شهوتی در یک انسان و در یک مجموعهی انسانی وجود دارد، که منشأ همهی ابعاد این فاجعهی بزرگ شده است.