باید همهی روحانیت برای دین استفاده کند؛ همچنانی که از رادیو و تلویزیون و بقیهی چیزها استفاده میکند - در عین حال، مسجد، جلسهی مذهبی، نشستن روبهروی مردم، دهان به دهان و نفس به نفس با مردم حرف زدن، یک نقش بیبدیل دارد و هیچ چیزی جای این را نمیگیرد و این هم مال شماست. گروههای سیاسی خودشان را میکُشند که بتوانند یک چنین نقشی را به دست آورند؛ اما نمیشود. شما که معمم و روحانی هستید، یا آن خانم طلبه یا مبلغ، وقتی در مقابل مخاطبان خودش قرار میگیرد و میدانند روحانی است، دلبستگی و دلدادگی و اعتماد به او، از نوع دیگری است و ربطی به اعتماد به بقیهی گویندگان و سخنوران ندارد. ما باید این نقش را قدر بدانیم؛ قدر مساجد را بدانیم؛ قدر جلسات مذهبی را بدانیم. و مسجد مورد بیاعتنایی قرار نگیرد. من با روحانیونی که در یک ادارهای مشغول کار میشوند، در حالی که پیشنماز فلان مسجد هم هستند، مخالفم؛ چون یک روز در هفته، دو روز در هفته، سه روز در هفته برای اقامهی نماز جماعت به مسجد نمیروند. میگوییم چرا ؟ میگوید گرفتار شدم؛ سرم شلوغ بود. یا میرود نماز، ولی دیر میرود؛ مردم در صف جماعت منتظر نشستهاند؛ حالا آقا بعد از مدتی دوان دوان میآید؛ گاهی یک کیف سامسونت هم دستش است ! من با این روش موافق نیستم. پیشنماز مسجد، باید مسجد را خانهی خود، جایگاه خود و ادارهی خود بداند؛ وقتی وارد مسجد شد، « کالسّمک فی الماء » باید باشد؛ احساس کند که اینجا جای اوست و عجلهای برای بیرون رفتن از مسجد نداشته باشد؛ این درست است. جلسات مذهبی هم همین طور است. البته در درجهی