از زمان تنباکو تا دوران رضا خان و تا بعد از آن می بینید که بین جبهه ای از مؤمنین به رهبری علما از یک طرف و حکام جائر از یک طرف انجام گرفت، نشئت گرفته از این قضیه است. در قضیه ی امتیاز « رژی »، میرزای شیرازی در مقابل دادن امتیازِ مفت و مجانىِ یک منبع درآمد بزرگ در کشور به غربیها و خارجیها، مخالفت کرد. در قضیه ی امتیاز « رویتر » همین طور، و در قضیه ی قراردادِ ۹۹ - قرارداد معروف به « قرارداد وثوق الدوله » که در واقع طبق آن، همه ی کشور را به دست انگلیسها می دادند - هم همین طور بود، که مدرس، آن روحانی برجسته، مخالفت کرد. در قضیه ی ملی شدن صنعت نفت هم که مرحوم آقای کاشانی ( رضوان اللَّه علیه ) دخالت کرد، همین طور بود. این چالشهایی که علما با حکام دورانهای مختلف داشتند - که مردم و بسیاری از روشنفکرها هم با اینها همراهی کردند - همه در این مرز است؛ مرز منافع ملی، و آن طرف هم که تحول ناشی از اراده و تصمیم گیری قدرتهای بیگانه است. پس نسخه های پیشرفت و نسخه های غربی و بیگانه، بعضاً حتّی خائنانه است. برای اینکه ما بتوانیم نسخه ی درست پیشرفت را پیدا کنیم، چه لازم داریم ؟ بحث نظری. این، یکی از آن کارهایی است که شماها باید بکنید. پیشرفتِ یک کشور چیست ؟ البته مقصودم این نیست که در بحثهای ذهنی و باز بیفتیم و همین طور خودمان را معطل مباحث ذهنی بکنیم؛ مباحث تئوریکِ بدون توجه به خارج و واقعیات؛ نه، اینها را نمی خواهم، این غلط است. مثل اینکه در باب تهاجم فرهنگی ما یک روزی گفتیم دارد تهاجم فرهنگی انجام می گیرد. این صحبتِ دوازده، سیزده سال