بیانات سال 85


نمیکنیم که مردم شاهرود خوششان بیاید؛ آنها خودشان با این مسائل آشنا هستند. افتخار و تکیه‌ی به فضل گذشتگان و پدران، برای اینکه به گذشتگان خودمان هم افتخار کنیم، نیست. یادآورىِ این مطالب برای نکته‌ی مهم دیگری است. و آن این است که یک ملت و یک جمعیت، هنگامی که به ارزشهای بنیادىِ بومىِ خود واقف بشود، استعدادهای خود را بشناسد، ارزش اخلاقی و انسانی خود را بداند، مغلوب حوادثی که برای او درست میکنند، نمیشود. آینده در برابر یک چنین جمعیت و ملتی، آینده‌ی روشنی است.

سالهای متمادی - شاید دهها سال - همت استعمارگران این بود که ملت ایران را نسبت به خودشان و نسبت به ارزشها و گذشته‌ی خودشان بیاعتقاد کنند. گناه بزرگ نسل اول روشنفکران این کشور که مروّج تفکرات غربی و فرهنگ غربی بودند، همین است. به ملت ایران تبیین کردند و اصرار و تکرار کردند که تو چیزی نیستی. ارزشهای تو، اعتقادات تو، گذشته‌ی تو، تاریخ تو و بزرگان تو به چیزی نمیارزند. توانستند یک نسلِ از خود بیگانه‌ای درست کنند که پذیرای یک حکومت ظالم و دست‌نشانده‌ای مثل حکومت رضاخان قلدر باشد. این کاری است که دشمنان ما در طول سالهای طولانی کرده‌اند.

نهضت اسلامی، حرکت عظیم روحانیت و مردم در دوران سالهای منتهی به پیروزی انقلاب همین بود که مردم را نسبت به هویت خودشان، نسبت به تواناییهای خودشان و نسبت به گذشته و تاریخ خودشان خوشبین کنند و پرده‌ی دروغ و توهمی را که دشمنان بر روی باورهای ملی ما کشیده بودند، آن را بِدَرَد؛ و موفق هم شدند و شاهرود یکی از

«3»