بیانات سال 85


بیست‌وهفت سال گذشته آن را آزموده و میوه‌های شیرین آن را چشیده است. پایه‌ی این جهاد مقدس، ایمان‌گرایی، مردم‌گرایی و علم‌گرایی است و خصوصیت آن، این است که هر گام استوار در آن، گام بعدی را استوارتر و طىّ هر مرحله‌اش، مرحله‌ی بعدی را ممکن‌تر میسازد.

در جهادِ فلسطین و در جهادِ دنیای اسلام، شرط اصلی موفقیت، پای فشردنِ بر اصول است. دشمن همواره ربودن اصول را هدف میگیرد و با خدعه و وعده و تهدید، بر چشم پوشیدن از آن اصرار میورزد. با حذف یا کمرنگ شدن اصول، دنیای اسلام شاخص‌های راهنما را گُم میکند و محکومِ قواعدی میشود که دشمن آن را تعیین کرده است و نتیجه معلوم است. غالباً بعضی در میان خودِ ملت‌های ما و از خودِ ما، به پیروی از دشمن، ما را به رها کردن اصول‌مان توصیه میکنند و آن را تاکتیک و تدبیر مینامند ! انگیزه‌ی آنان هر چه باشد - ضعف و غفلت یا طمع و خیانت - آنان مصداق این کلام خداوندند: « فتری الذین فی قلوبهم مرض یسارعون فیهم یقولون نخشی ان تصیبنا دائرة فعسیاللَّه ان یأتی بالفتح او امر من عنده فیصبحوا علی ما اسرّوا فی انفسهم نادمین ». آنان از کمک به دشمن هیچ سودی نمیبرند. امریکا و غرب، بارها نشان داده‌اند که حتی به تسلیم‌شدگان هم رحم نمیکنند و چون تاریخ مصرف همکاری کنندگان به پایان برسد، به‌آسانی آنان را به دور میافکنند.

برخی دیگر، قدرت دشمن را به رخ میکشند و حق‌طلبان را از اصطکاک با آن بیم میدهند. در این سخن، مغالطه‌ی خطرناکی نهفته است.

اولاً، دشمنی که انسان خردمند از اصطکاکِ با او پرهیز میکند، دشمنی نیست که هویت او و منافع حیاتی او و اصل وجود او را هدف گرفته

«8»