بیانات سال 85


۱۲۹۹ این مستبد را آوردند سر کار؛ یعنی چهارده سال طول میکشد تا جامعه‌ی استبدادیای را که به‌وسیله‌ی نهضت ملی و اسلامی مردم داشت مضمحل میشد، با مقدماتی که خودشان انجام دادند، به یک جامعه‌ی استبدادىِ غیر قابل اضمحلال تبدیل کنند.

در این اثنا، جنگ جهانی اول هم اتفاق میافتد که با پیروزىِ جبهه‌ای که انگلیس‌ها در آن هستند، به انگلیس‌ها یک قدرت جدیدی میدهد و اینها میتوانند آزادانه هر کاری بکنند. میدانید که اینها در همین سال‌ها عراق را هم فتح کردند؛ یعنی مابین سال‌های ۱۹۱۴ و ۱۹۲۰؛ در واقع ۱۳۳۳ قمری تا ۱۳۳۸ قمری. اینها درباره‌ی عراق یک سلسله اقداماتی را شروع کردند که انسان میفهمد که این اقدامات، اولاً با پشتگرمی اینها به پیروزی در جنگ بوده، ثانیاً به دلیل تسلط بر ایران بوده است. اینها در ۱۹۲۰ توانستند عراق را قبضه کنند که « ثورةالعشرینِ » - انقلاب ۱۹۲۰ - عراقیها کاملاً سرکوب شد و اینها حکومت را به وجود آوردند. در همان سال - یعنی تقریباً در یک سال؛ حالا شاید از لحاظ ماه‌های میلادی یک مقداری این‌ور و آن‌ور باشد - رضاخان سر کار آمده؛ در ۱۲۹۹ و در ۱۹۲۰ یا ۲۱، ملک فیصل اول در عراق سرکار آمده است و پادشاهی، کاملاً در مشت انگلیس‌ها بود و به وسیله‌ی خودِ آنها در آن‌جا به وجود آمده؛ یعنی یک حرکت کاملاً حساب‌شده‌ی دقیقِ خوبی را انگلیس‌ها انجام دادند.

من البته نمیخواهم از اهمیت مشروطه - که آقایان فرمودید - در تاریخ کشورمان، که درست است، صرف‌نظر کنم؛ این چیز خیلی مهمی است و قابل انکار نیست؛ مثل خیلی از کارهایی که دشمنان یک ملتی

«5»