و هنری داریم. آن روز بخشی از بخشها و بعضی از ابعاض این مجموعه را هم ما نداشتیم؛ بسیار محدود بودند. این، یک نظریهای درست عکس آن چیزی را که درصدد بودند القاء کنند، احیاء میکند و او اینکه آن کیفیت ترویج بیبندوباری نه فقط به معنای رشد دادن به زن، به معنویات زن، به استعدادهای زن نیست، بلکه سرگرم کردن زن به آنچه که لوازم آن، کیفیت زندگی است - آرایشهای گوناگون و گرفتاریهای گوناگونِ جنبیای که این کارها دارد - خودش مانع حرکت به سمت کمال و تعالی زنان است. در نظام اسلامی محدودیتی که به وجود میآید، که این محدودیت بر طبق فطرت انسانىِ زنانه است؛ هم برای مردها محدودیت است، به یک کیفیتی؛ هم برای زنها به کیفیت دیگری محدودیت است، کمک کنندهی به این است که نیروهای آنها هرز نرود و حتیالمقدور در جهت درستی به کار بیفتد؛ که آن وقت نتیجهاش میشود رشد فکری و علمی و عملی در جامعهی زنان، که امروز شاهدش هستیم. این نکتهی اول. اینکه گفته میشد - و البته هنوز هم بعضیها با غفلتِ تمام میگویند - مگر میشود با حجاب و با رعایت حدود شرعی و اسلامی، جامعهی زنان رشد کند، تکلیف مسألهی زن در نظام اسلامی چه میشود، این جواب عملیاش، جواب عینیاش، همین وجود مجموعهی عظیم نخبگان زن در جامعهی ماست، که هیچ وقت ما در کشور چنین وضعی را نداشتیم؛ در دورهی طاغوت هم نبوده، قبل از آن هم که وضع تعلیم و تربیت از