بزرگترین خیانتی است که در درجهی اول به زن و در درجهی بعد به همهی بشریت - زن و مرد - انجام گرفته؛ این کار را سیاستهای غربی کردهاند. البته اولین ضرر و بزرگترین ضرر را هم خودشان بردهاند. الان مسألهی همجنسگرائی در دنیای غرب یکی از ابتلائات است. البته به رو نمیآورند؛ اما حقیقت قضیه این است که امروز برای اندیشمندان و آنها یکی از دردهای بزرگ و غیرقابل علاج شده است؛ چارهای هم ندارند. آنطور حرکت کردن، آنطور ادبیاتِ پردهدرانه و عریان در زمینهی مسائل جنسی و ارتباط زن و مردم را به میان آوردن، آنطور جنس زن را - یعنی همان بخش زیبا و لطیف و مستور و در پردهی وجود بشر را - برای شغل، برای تبلیغات، برای کار، به میدان کشاندن، از لبخند او، از زیبائیهای او، از جسم او، از چهرهی او برای ترویج فلان جنس بیارزش و پست، برای به دست آوردن پول استفاده کردن، این چیزها را هم دنبال خودش دارد؛ طبیعی است. این کارها را دنیای غرب کرده، این کارها را سیاستهای غربی کردهاند؛ مربوط به ادیان هم نیست، مربوط به مسیحیت و یهودیت هم نیست؛ مربوط به سیاستهای جدیدی است که از حدود صد و پنجاه سال پیش - حالا دقیق نمیتوانم عرض کنم - در دنیا رایج شده. شما ادبیات کشورهای اروپائی را در قرون هجده و نوزده و نگاهشان به زن را ببینید؛ مطلقاً تفاوت دارد با آنچه که در قرن بیستم و در نوشتهها و ادبیات قرن بیستم، انسان میبیند نسبت به زن، آنها پیگیری کردهاند.