کار جهادی باید هدفمند، درست متوجه به آرمانها و هوشمندانه و عاقلانه و دشمنشکن باشد. یعنی به همان معنائی که ما مبارزه را در اصطلاح معمولی به کار میبریم: « دارم مبارزه میکنم؛ این یک مبارزه است .» این، یک تعبیر مصطلح است. در جهاد، این معنا هست. این، تعریف بخش جهاد. و اما دانشگاهی. دانشگاهی یعنی سطح این فعالیت و تحرک، یک سطح راقی است؛ متناسب با دانشجو و استاد و ذهن فعال علمی است. در همهی کارها همین باید رعایت شود. عوامگرائی و عوامپسندی در کار و در همه فعالیتها نباید دخالت داشته باشد. البته بخشی از فعالیتها علمی است و خوب است؛ مثل همین تحقیقات؛ اما فرض بفرمائید اگر فعالیت در زمینههای علوم انسانی و فرض کنید در ادبیات است، باید حرفی که از اینجا بیرون میآید، فراتر از آن حرفی باشد که ممکن است یک ادیب معمولی بزند. یعنی سطح، باید سطح راقیای باشد. خیلی از حرفها در زمینهی علوم انسانی - که حالا ما در آن سابقه داریم و بلدیم و واردیم - مثل تاریخ، مثل ادبیات، مثل فلسفه که اینها مسائل بومی کشور ماست، هست. برخی از این مسائل، حرفهای عادیای است، حرفهای متعارف است؛ جهاد دانشگاهی هم که نزند، هر کسی میتواند بزند. جهاد دانشگاهی باید حرفِ گزین، حرفِ برتر را به میدان بیاورد. از باب مثال، شما فعالیت قرآنی دارید. فعالیت قرآنی را خیلیها دارند؛ همهاش هم خوب است - میدانید من جزو کسانی هستم که نسبت به فعالیتهای