چیست ؟ علت، عظمت این شخصیت است؛ عظمتی که در طول عمر آن بزرگوار و تا چند قرن بعد از شهادت آن بزرگوار، کسانی سعی کردهاند آن را بپوشانند؛ و نشد. درخشش خورشید را نمیشود پوشاند؛ خورشید است، میتابد، گرما و نور میدهد. مگر میشود انکارش کرد ؟! این خصوصیاتی که در امیرالمؤمنین شناخته شد، این عظمتی که در علی بن ابی طالب دیده شد، این عظمت چیست ؟ کجاست ؟ ابعاد آن چگونه است ؟ این دیگر از آن بحثهائی است که هیچ بشر غیر معصومی نمیتواند ادعا کند که آن را شناخته است؛ چون ابعاد عمیق و ناشناختهای دارد و مثل یک اقیانوس است. انسان در اقیانوس، طوفان، موج، آب و موجودات شگفتآور را میبیند؛ اما اعماق اقیانوس را فقط آن کسی میتواند درک کند که خود توانسته باشد به آن اعماق برسد. اعماق شخصیت اقیانوسگونهی امیرالمؤمنین را جز کسانی که خودشان مثل او مرتبط با منبع غیب بودند و مستفیض از افاضهی الهی بودند، کسی نتوانسته است درک کند و نمیتواند درک کند. آنچه ما میبینیم ظواهر امر است؛ نشانههاست. این را هم همهی ما نمیتوانیم ببینیم؛ این حکمتهای عمیقی که در نهجالبلاغه است، در کلمات قصار امیرالمؤمنین هست، همهی ما نمیتوانیم درک کنیم؛ فرزانگان بزرگ و صاحبان عقل و علم ژرف هستند که اینها را درک میکنند. ما که نگاه میکنیم، آنچه از امیرالمؤمنین میبینیم، اینهاست: شجاعت او، عبادت او، جوانمردی او، پایبندی او به امر و نهی الهی، جهاد او، ایثار و از خودگذشتگی او،