« لیقوم النّاس بالقسط ». انبیاء برای اجرای عدالت آمدهاند؛ برای نزدیک کردن مردم به خدا آمدهاند؛ برای اجرای مقررات الهی در بین مردم آمدهاند. و امیرالمؤمنین رسالتش در وصایت پیغمبر و خلافت اسلامی این است. یک لحظه از این راه عقبنشینی نکرد. در حرکت، کوتاهی نکرد. رفقای قدیمی از او بریدند؛ متوقعان بهشان برخورد؛ از او جدا شدند؛ علیه او جنگهای براندازی راه افتاد. کسانی که تا دیروز او را ستایش میکردند، عدالتِ او را که دیدند، تبدیل به دشمن خونىِ او شدند؛ لکن ملامت ملامتگران - « لا تأخذهم فی اللَّه لومة لائم » - ذرهای در امیرالمؤمنین اثر نگذاشت؛ راه را محکم ادامه داد؛ بعد هم در همین راه به شهادت رسید؛ « قتل فی محراب عبادته لشدّة عدله ». شخصیت امیرالمؤمنین و ظواهری که ما میبینیم، اینهاست. ببینید چقدر شگفتآور است ! چقدر این تابلو پُر از ظرافت و پُر از زیبائی و شگفتی است ! ما حالا اسممان علوی است؛ شیعیان علی. صرف اینکه بگوئیم علی و راه او را دنبال نکنیم، فایدهای ندارد. کسانی بودند در زمان خود آن بزرگوار که اظهار ارادت به او هم میکردند، لکن از آنچه که او میخواست، تخلف میکردند. امیرالمؤمنین با اینها بیرحمانه برخورد کرد. فسق و فجور کردند، حد الهی را بر اینها جاری کرد؛ کفر گفتند، اینها را از دم شمشیر گذراند. بعضیها وقتی آن عظمتها را میدیدند - ماها کوچکیم دیگر - و وقتی ما یک انسانِ با این عظمت را میبینیم، میگوئیم این