بیانات سال 86


فرصتی بود که خدا برای خدمتگزاری به شما داده بود. مبادا غرور ما را بگیرد؛ که یکی از بزرگترین لغزشگاهها غرور است؛ که انسان بگوید منم که این کارها را کرده‌ام و منم که این چیزها به ذهنم رسید. انسان وقتی به عملکردهای خودش نگاه میکند و به تجربه و در طول زمان لغزشهای خودش را، اشتباهات خودش را و ساده‌نگریهای خودش را در مییابد، آن وقت میفهمد که آن‌جایی که موفقیتی بدست آمد، آن موفقیت کار چه کسی بود؛ والّا اگر قرار بود ما خودمان باشیم، همه‌اش همین لغزشها و بیتوفیقیها و اینها بود ! البته انسان لغزشها و اشتباهات خودش را خیلی زود نمیفهمد؛ به‌مرور میفهمد. من امروز که به عملکردِ ده سال پیش و پانزده سال پیش خودم نگاه میکنم، اشکالاتی را در آن مشاهده میکنم که آن روز هیچ نمیفهمیدم؛ امروز میفهمم. انسان به مرور اشتباهات خودش را درک میکند؛ زود درک نمیکند. آن اشتباهات به ما درس میدهد که اگر یکجایی، موفقیتی هم از ما دیده شد و کار خوب و درستی هم اگر از ما سر زد، این جز به توفیق الهی و به کمک الهی نبوده. بنابراین در چاله‌ی غرور نیفتید که بیرون آمدن از این چاله خیلی دشوار است و کمک الهی را لازم دارد. ضمناً به آنچه که شده هم بسنده نکنید؛ البته سفارشهایی هم داریم که عرض میکنیم:

سفارش اول ما مسأله‌ی « سند چشم‌انداز » است. در گزارش آقای رئیس‌جمهور یک جمله‌ی کوتاهی گفته شد و اسم سند چشم‌انداز آمد؛ لکن این کافی نیست. سند چشم‌انداز، یک مسأله‌ی فرادولتی است؛ مال

«10»