گرفتهاند و حقیقتاً بویی از انسانیت و معنویت نبردهاند، به برکت علم است که توانستهاند این تسلط را پیدا کنند؛ علم را یاد گرفتند. من مکرر گفتهام: مثل یک آدم چاقوکشی که عاقل است؛ قدارهبند و چاقوکش است؛ میرود یک علمی را یاد میگیرد و به برکت این علم، همان چاقوکشی را هم از دست نمیدهد ! اینها همینطورند. آدم میبیند، اینها حقیقتاً چاقوکشهای دنیایند؛ این مستکبرین، قدارهبندها و عربدهکشهای دنیایند؛ منتها به علم مجهزند. حالا شما خیلی نجیب، خیلی متدین، خیلی شریف، خیلی اصیل، خیلی خانوادهدار؛ او بی اصل و نسب، بیریشه، بیخانواده؛ اما او مجهز است، شما مجهز نیستید؛ شما بیسوادید، او باسواد است؛ میآید بر شما تسلط پیدا میکند؛ بروبرگرد ندارد. خودتان را عالم کنید. کشورتان و ملتتان را در قافلهی علم جلو ببرید. ما در این زمینه عقبماندگی داریم. لعنت خدا بر آن کسانی که در هنگام خود، اولویت علم و تحقیق را در این کشور نفهمیدند و کشور را عقب نگه داشتند؛ بعد هم دیگر آن همتهای والا در این کشور دیده نشد که بتواند عقبماندگی را جبران بکند. حالا انقلاب شد؛ انقلاب بکلی ورق را برگرداند و مسیر را عوض کرد. ما میتوانیم این عقبماندگی را جبران کنیم. البته اگر بخواهیم عیناً همان خطی را که دیگران رفتند دنبال بکنیم، دائماً و تا ابدالدهر از آنها عقب خواهیم ماند. راههای میانبر وجود دارد. آفرینشِ الهی راههای تو در توی عجیب و غریبی دارد؛ آنها