در همهی این قرنها ما برجستگان علمی در کشورمان داشتهایم که البته به این قرون آخر که رسیده، ضعیف شده. پادشاهان نالایق، جنگهای داخلی گوناگون نگذاشته؛ والّا در دورههای مختلف و در زمینههای گوناگونِ علوم روزِ دنیا، ما نخبهپرور بودهایم. در قرنهای چهارم و پنجم هجری - یعنی قرنهای دهم و یازدهم میلادی که دوران قرون وسطای اروپاست؛ یعنی دوران جهالت محض - ما ابن سینا را داشتیم، محمدبن زکریای رازی را داشتیم. اروپائیها وقتی به گذشته نگاه میکنند، خیال میکنند همهی دنیا در قرون وسطی بوده ! تاریخ را هم آنها نوشتهاند ! متأسفانه تاریخهای آنها هم در کشور ما ترجمه و ترویج شده. دوران قرون وسطای اروپا، یعنی دوران نهایت ظلمت و تاریکی و بیخبری؛ دورانی است که ما فارابی را داشتیم، ابنسینا را داشتیم، خوارزمی را داشتیم. ببینید فاصله چقدر است ! من یک وقتی در جمع جوانها از « تاریخ علم جرج سارتن » یا تاریخ علوم دیگر - الان اسم مؤلفش یادم نمیآید. همهی آنها فرنگی هستند؛ نمیخواهم دیگر نام آنها را تکرار کنم - مطالبی دربارهی وضع پیشرفت مسلمانها در آن دوره گفتهام. بنابراین، ما از لحاظ نیروی انسانىِ نخبه دچار مشکل و ضعف نیستیم؛ نه امروز، نه انشاءاللَّه در آینده. روز به روز هم باید بیشتر بشود؛ نخبهها شناسائی بشوند.