بزرگی را انجام بدهد و مخالفان خودش را به چالش بکشد؛ آن هم مخالفان متکبری که هیچوقت حاضر نبودند خودشان را دهن به دهن کنند با یک کشور به اصطلاح خودشان جهان سومی، اینها نشاندهندهی این است که یک مقطع جدیدی را شما آغاز کردهاید. این را قدر بدانید. اهمیت این مسئولیت بزرگ را بدانید. خوب، نتیجهی این شناختن جایگاه و موضع و مسئولیت چیست ؟ این است که کار را باید ادامه بدهید؛ کار را باید به آخر برسانید. حق ندارید این کار را نصفکاره بگذارید؛ خسته نباید بشوید. باید نگذارید که تلاشتان مطلقاً دچار وقفه شود. باید عوامل شکست و به زانو در آمدن را شناسائی کنید و آنها را از خودتان دور کنید. چیزهائی هست که ملتها را شکست میدهد. این را همه میدانند؛ چیز جدیدی نیست؛ ما هم میدانیم. اختلاف کلمه اینجور است، جا دادن و راه دادن به نفوذیهای دشمنان از این قبیل است، کوچک گرفتن و سست شدن در مأموریت همینجور است، ناامید شدن از رسیدن به هدف همینجور است، ندیده گرفتن دشمن و کوچک گرفتن دشمن و چشم بستن بر روی دشمن از جملهی عوامل ضعف و شکست است؛ همهی اینها بد است. این عوامل ضعف را باید از خودتان دور کنید. دل سپردن به خواستههای حقیر شخصی جزو عوامل شکست است؛ یعنی ناگهان یک مسئول، یک مدیر عالیرتبه در سر راه به یک کار بزرگ