استعماری و استبدادی و سلطنتهای موروثىِ خاندانی و حکومتهای غاصب و جائر، در طول دو سه قرن، از قافلهی علم جهانی عقب ماندیم. عقبماندگی علمی همراهِ خود عقبماندگی اقتصادی و فرهنگی و نظامی و بقیهی عقبماندگیها را هم به بار میآورد. یک کشوری که با توجه به استعداد خود، با توجه به زمینههای طبیعی و انسانی خود، با توجه به جایگاه جغرافیایی خود - که اگر به نقشهی جهان نگاه کنید، توجه میکنید که ایران در چه نقطهی حساسی قرار دارد - با توجه به ذخائر زیرزمینی خود، باید یکی از پیشرفتهترین و یکی از ثروتمندترین کشورهای دنیا باشد، در دورهی حکومتهای قاجاری و بعد پهلوی، تبدیل شد به حکومت عقبافتادهىِ دستنشاندهىِ فقیرِ ضعیفِ توسریخور. این، در تاریخ ما اتفاق افتاد. گناهش به گردن کیست ؟ در درجه اول به گردن آن زمامداران فاسد و بی کفایت است، که وابسته هم شدند؛ وقتی سیاستهای استعماری غرب وارد میدان شد، وابسته هم شدند. آنها همت و حمیّت نداشتند؛ فقط به فکر زندگی و آقایی خودشان و حفظ قدرت حکومت خودشان بودند. گناه، در درجه اول بر دوش اینهاست؛ حالا حد اقل این دو سلسلهی سلاطین قاجاری و سلاطین پهلوی. ملت ایران حق دارد که در روز قیامت و در پیش خدای متعال گریبان این ستمگران را بگیرد و ادعانامهی عظیم و وحشتناکی را علیه اینها در دست بگیرد، بگوید اینها کسانی بودند که یک کشورِ با استعداد، غنی، بزرگ، دارای آن سابقهی فرهنگی بی نظیر را - که چنین کشوری لااقل