بیانات سال 86


نکته‌ی دوم اینکه - همینطور که عرض کردیم - باید هنر، هویت خود، استقلال خود، عزت خود را حفظ کند. ممکن است هیچ کس هم طلبگار شما نباشد. شما آن کار باارزش را همت بگمارید تا بشود. نه اینکه من نمیدانم نقش تسریع کننده و پیش برنده‌ی تشویقها و کمکها و استعدادهای مأمورین دولتی را؛ چرا، من سالیان متمادی تجربه‌ی کارهای مدیریتی دارم در این کشور، میدانم؛ یقیناً اثرش زیاد است. این حرف برای این نیست که مسئولین را بیخیال کند؛ برای این است که شما را بیخیالِ کمک مسئولین کند. بخواهید؛ نه اینکه نخواهید، اما رویش این گیاه را متوقف نکنید به آن.

در جان یک انسان نخبه، پیدایش یک اندیشه‌ی نو و خلق شدن یک فراورده‌ی تازه، یک رویش است؛ یک رویش طبیعی است. بگذارید این رویش انجام بگیرد. نباید لج کنیم، بگوئیم: حالا که مسئولین از کار ما استقبال نکردند، پس ما هم چه؛ نه، کار شما ارزشش بالاتر از این است که معیار ادامه یافتن یا نیافتنش این باشد که آیا مسئولین کمک میکنند یا نمیکنند. البته بدیهی است که کمک مسئولین گاهی حیاتی هم میشود، آن به جای خود محفوظ؛ توصیه‌ی من به شما این است.

امروز کشور ما در حال پیشرفت است؛ چه بخواهند و چه نخواهند؛ آنهائی که دلشان با ما صاف نیست، با ملت ایران دلشان صاف نیست. این کشور در حال پیشرفت است؛ چه قبول کنند، بپذیرند؛ چه نپذیرند

«7»