بکنیم که بتوانیم به صفوف مقدم برسیم؛ والا اگر بخواهیم با همان سرعت و با همان شتابی که به طور متعارف ملتها پیش میروند، پیش برویم، باز در این مراحل عقب میمانیم. وقتی نگاه میکنیم، برای دههی چهارم ـ برای این ده سالی که پیش روی ماست ـ دو شاخص عمده وجود دارد که باید این دو را حتماً بدست بیاوریم: یکی پیشرفت است، یکی عدالت. ما مثل بعضی از کشورها و نظامهای دنیا فقط به پیشرفت فکر نمیکنیم؛ ما پیشرفت را همراه با عدالت میخواهیم. خیلی از کشورها هستند که از لحاظ علمی پیشرفت کردهاند و به آمارها و شاخصهای اقتصادی آنها که نگاه میکنیم، ملاحظه میکنیم که مثلاً درآمد سرانهی آنها خیلی هم بالاست؛ اما مسئلهی مهم این است که این درآمد سرانه در میان ملت چه جور تقسیم میشود؛ این آن نکتهای است که نظامهای غیر الهی و نظامهای رونوشتکردهی از نسخههای استکباری، دیگر به آن توجه نمیکنند. ما نمیتوانیم توجه نکنیم؛ ما میخواهیم کشورمان از همهی جهات ـ از لحاظ علمی، از لحاظ اقتصادی، از لحاظ فناوری، از لحاظ سیاسی ـ به پیشرفت برسد، مردم به رفاه دست پیدا کنند؛ اما در کنار پیشرفت، میخواهیم کشور عادلانه و با عدالت اداره بشود؛ این مهم است. نه عدالتِ بدون پیشرفت مطلوب است، نه پیشرفتِ بدون عدالت. عدالت بدون پیشرفت یعنی برابری در عقبماندگی، برابری در فقر؛ این را نمیخواهیم. پیشرفت بدون عدالت را هم هرگز مطالبه نمیکنیم؛