ـ که دل آحاد مردم در سراسر جهان تشنهی معنویت و متنفر از زورگویی زورمندان عالم است ـ از اسلام احساس خطر میکنند؛ اسلامی که پرچم عدل و مساوات در دست دارد، اسلامی که پرچم معنویت و عبودیت را در جهان برمیافرازد و بشر خسته شدهی از نظامهای مادی را به خود دعوت میکند. امروز هم مستکبران عالم و مزدوران آنها از ترسشان به پیغمبر اهانت میکنند؛ این نشانهی شکست آنهاست، نه نشانهی قوّت و قدرت آنها. اشتباه است اگر کسی تصور کند که در این قضایا، فقط کسی یا نویسندهی مزدوری مثل سلمان رشدی یا کاریکاتوریست قلمبهمزدی ـ مثل آنچه که در برخی از کشورهای اروپایی انجام دادند ـ طرف مقابل اسلام است؛ اینها پیاده نظامهای نگونبخت و روسیاه استکبار جهانی هستند. طرف قضیه، سیاستهاست. طرف قضیه، اعضای شبکهی استعماری و استکباری دنیا هستند؛ یعنی شبکهی صهیونیستهای غدار و خونخوار و سیاستمدارانی که تحت نفوذ آنها قرار دارند. این است که شما میبینید یک مقام از مقامهای اتحادیهی اروپا، صریحاً اعلام میکند که باید همهی رسانههای غربی ـ دسته جمعی ـ به پیغمبر اسلام اهانت کنند ! این رو کردن دست خود و رسوا کردن خود در اینگونه قضایاست. پیداست اسلام با تسخیر دلهای مردم در سرتاسر جهان، مستکبران و زورگویان را بشدت ترسانده است و آنها علاج را در این میبیینند که با