خود متوجه کردن نیستند؛ این باید یک جوری جبران شود. در گذشته هم حافظ میگوید: من که ملول گشتمی از نفس فرشتگان قال و مقال عالمی میکشم از برای تو از نفس فرشتگان ملول میشود. قال و مقال عالم را هم که میپذیرد، برای او میپذیرد. آدم میبیند این روحیه همچنان در شیراز هست؛ اهل قال و مقال و به رخ کشیدن و تظاهر کردن نیستند. اما استعداد اینجا خیلی زیاد است؛ از این استعدادها باید استفاده شود. دیروز یکی از آقایانی که صحبت کردند، مسئلهی دانشکدهی هنر و تقویت هنر را در اینجا مطرح کردند. بعضی خیال میکنند هنر مساوی است با لاابالیگری و بیدینی و بیبندوباری؛ این غلط است. هنر از جلوههای زیبای خلقت الهی است در انسان. آنچه در هنر ایراد دارد و اهل بصیرت همیشه ایراد گرفتهاند، جهت غلط هنر بوده است. هنر را کشاندن به جهت اغوای انسان و بیبندوباری انسان، این بد است؛ والّا هنر اگر با روح دین، با جهتگیری دین باشد، از برجستهترین پدیدههای وجود انسانی است. امروز هم بحمداللَّه همینجور است. امروز شاعر ما، نقاش ما، انواع و اقسام رشتههای هنری ما، انسان وقتی نگاه میکند، میبیند غالباً با روح دین و تدین کارشان همراه است. چه اشکالی دارد ؟ ما اگر چنانچه مرکز تربیت هنری و تقویت هنری در اینجا داشته باشیم،