مجلس، در ریاست جمهوری، در آن چیزهایی که به آراء مردم وابسته است، به افراد میدهند. بنابراین پایهی مردمسالاری دینی این است؛ یعنی یک پایهی اصیل و عمیق که حقیقتاً مورد اعتقاد است. آنچه که به نظرم میآید که خیلی مهم است، این است که روی قانون و روی نظارت - که این دو موضوع اساسىِ وظایف مجلس هست - دوستان خیلی بایستی وقت بگذارند. قانون باید جامع باشد، باید کامل باشد، باید ماندگار باشد، باید کارشناسی شده باشد، باید گرهگشا باشد، باید ناظر به مشکلات زندگی مردم باشد. نمیگوییم قانونی که برای کوتاهمدت یک گرهای را باز میکند، لازم نیست، چرا؛ بعضی از قوانین هست که یک گره کوتاهمدت را باز میکند، چارهای هم نیست، بایستی این قانون گذاشته شود - اینجور قوانین هم داریم - لیکن طبع اکثری و طبیعی قوانین این است که ماندگار، قابل تطبیق با شرایط گوناگون، مفید، صریح، شفاف و غیر قابل تأویل باشد؛ در چارچوب همان حدود و اختیاراتی که قانون اساسی برای مجلس شورای اسلامی معین کرده. اگر چنانچه در زمینهی این اختیارات و این حدود بحثی وجود دارد، این بحث باید بیرون از محیط مجلس و در یک محیط میانقوهای بحث شود. مواردی را ما دیدیم و پیش میآمد که مجلس آن را جزو حقوق خودش میدانست، قوهی مجریه آن را جزو حقوق مجلس نمیدانست. خیلی خوب، این راهحل دارد. ما هم قانون اساسی داریم، هم خود قانون اساسی مفسر قانون اساسی را مشخص کرده، هم صاحبنظران و خبرگان