ملاحظه میکند، اینها همین دنیا هستند؛ یعنی چیزهائی که اجزاء زندگىِ این جهانىِ ما را تشکیل میدهد. خوب، کجای این بد است. یک دسته از آثار شرعی و اسلامی و معارفی به ما میگوید که دنیا را آباد کنید: « خلق لکم ما فی الارض جمیعا »؛ بروید دنیا را تحقق ببخشید، آباد کنید، بهرهبرداری از نعم طبیعی را برای خودتان، برای مردم آماده کنید. یک دسته از روایات اینهاست: « الدّنیا مزرعة الاخرة »، « متجر عباداللَّه »؛ از این قبیل تعبیرات وجود دارد که اینها همه، نگاه مثبت به دنیا را نشان میدهد. یک دسته از بیانات اسلامی و معارفی ما هم، دنیا را رأس خطایا و ریشهی گناهان به حساب میآورد. این ماحصل مطلبی که از این دو مجموعهی معارفی به دست میآید، حرف روشنی است - البته بحثهای تحلیلی و عمیق برای این کارها باید بشود و لازم است و شده؛ بحثهای خوبی هم انجام گرفته است - اما خلاصهی مطلب این است که خدای متعال این سفرهی طبیعت را برای افراد انسان گسترده است و همهی آحاد انسان را سفارش کرده است، دستور داده است که این مائدهی طبیعی الهی را هرچه میتوانند بالفعلتر، آمادهتر، رنگینتر در اختیار افراد بشر قرار بدهند و خودشان هم بهره ببرند؛ لکن یک حدود و ضوابط و قواعدی بر این حاکم است؛ یک منطقهی ممنوعهای وجود دارد. دنیای ممدوح این است که انسان این سفرهی طبیعی الهی، این موهبت الهی را آنچنانی که ضوابط و قواعد الهی دستور داده است، بر طبق او رفتار