داده نشود؛ نه، بایستی از تشکیل حلقههای بسته در سطوح هیئت علمی و آموزشی مانع شد؛ باید اجازه داد جوانها بیایند. اما اساتید پیشکسوت، اساتید باتجربه، سابقهدار در رشتههای مختلف، از ذخائر نظام هستند؛ از اینها باید حداکثرِ استفاده بشود. طراحىِ اینکه ما چگونه جمع کنیم بین استاد مجربی که سالهای متمادی در این رشته کار کرده و پخته شده و تجربه پیدا کرده و یک ذخیرهای است برای کشور و آن جوان تازهنفسی که تازه دورهی دکتری خودش را در یک دانشگاه برجستهای گذرانده و الان حاضر و آماده است که با نشاط و گرماگرم در همان رشته تدریس کند - از هیچ کدام نمیشود گذشت. به آن پیرِ مجربِ سابقهدار و پیشکسوت هم نیاز داریم، به این جوانِ تازه از راه رسیدهی گرمِ متلألئ از تحرک علمی و نشاط علمی و مایل به اینکه کار کند و تلاش کند هم احتیاج داریم - باید جوری انجام بگیرد که از هر دو استفاده کنیم. ما به نیروی انسانی نیاز داریم و به نظر من اگر ما توسعهی مراکز آموزشی و پژوهشی را در دستور کار قرار بدهیم، میتوان از هر دو مجموعه استفاده کرد و بهعلاوه میتوان برای دانشجویانِ آمادهی کار، اشتغال علمی فراهم کرد و نخبگان را جذب کرد. این هم یکی از کارهاست. به نظرم میرسد که قاعدتاً باید صدای اذان بلند شده باشد؛ من نشنفتم؛ اما حتماً اذان گذشته، دیگر نمیشود بیشتر از این ادامه داد.