حالا یک جمله از آن چیزهائی که در ذهنم بود و یادداشت کردم، عرض بکنم. چون وقت نیست و تا اذان زمان زیادی نمانده. همین طور که چند نفر از دوستان اشاره کردند، ما وارد دههی چهارم عمر نظام جمهوری اسلامی داریم میشویم. البته یک نظام اجتماعی در سی سالگی و سی و پنج سالگی یک نظام کاملاً جوان است؛ اگر چنانچه بخصوص در این نظام، تحرک و تحولهای درونی بموقع و بجا وجود داشته باشد، بهآسانی سالخورده و فرسوده هم نخواهد شد؛ با گذشت صدها سال هم پیر و فرسوده نمیشود، لیکن آنچه مسلّم است، در این سنین - در سنین سی سالگی و سی و پنج سالگی و چهل سالگی - یک نظام اجتماعی، یک نظام جوان است. یعنی چه جوان است ؟ یعنی هنوز به تجربهی بیشتر احتیاج دارد؛ هنوز به کار و تلاش بیشتر در زمینهی مبانی نیاز دارد تا به پختگی و قوام برسد. ما گفتیم که در این دهه، آنچه که به عنوان یک هدف و شعار - برای اینکه دنبال کنیم که مرحلهای را بگذرانیم - باید مورد توجه قرار بگیرد، « پیشرفت و عدالت » است. این را شعار قرار بدهیم: پیشرفت و عدالت. پیشرفت را عرض کردم؛ مقصود، پیشرفتِ همهجانبه است؛ یعنی پیشرفت مادی و پیشرفت معنوی. پیشرفت مادی را هم نفی نمیکنیم. یعنی مطلقاً مسئلهی معیشت مردم، مسئلهی اشتغال مردم، مسئلهی پیشرفتهای علمی و فناوری را مطلقاً دست کم نمیگیریم. اینها کاملاً مهم است و باید دنبال شود، تا در این زمینهها فقر نباشد، بیکاری نباشد، گرانی و تورم قیمتها نباشد؛ در این تردیدی نیست. اما در کنارش، به