بیش از دیگران است. جوان باید در درون خود، در دل خود، در وجدان خود احساس کند که نسبت به آیندهی این کشور، آیندهی این ملت، آیندهی این تاریخ، مسئولیت دارد. همین احساس مسئولیت بود که در دوران دفاع مقدس، اکثر جوانهای متعهد را به میدان دفاع کشاند. جوانها میتوانستند توی خانههای خودشان، زیر سایهی پدرها و مادرها و ناز و نوازش آنها بمانند؛ نه در زمستانها در کوههای برفآلود و سر به فلک کشیدهی غرب، نه در تابستانها در بیابانهای تفتیدهی خوزستان حاضر نشوند و راحت باشند؛ اما احساس مسئولیت نگذاشت دنبال راحتی باشند. آنها توی میدان آمدند و نتیجه، یک نتیجهی معجزآسا شد. من مشتاقم که جوانهای ما قصهی جنگ تحمیلی هشت ساله را بدانند که چه بود. این را بارها گفتهایم؛ افراد هم گفتهاند و تشریح کردهاند؛ اما یک نگاه کلان به این هشت سال، با اطلاع از جزئیاتی که وجود داشته است، خیلی برای برنامهریزی آیندهی جوان در روزگار ما مهم است. خوشبختانه کتابهای خوبی هم نوشته شده است. من با اینکه وقت زیادی ندارم، بسیاری از کتابهائی را که در باب مسائل دفاع مقدس هست، نگاه میکنم؛ برای خود من مفید است. این کتابها را بخوانید، بدانید، ببینید؛ شرح حال این جوانهای برجسته را بشناسید. تعدادی از این جوانهای برجستهی میدان جنگ، همان کسانی بودند که در روز سیزده آبان، آن حماسهی بزرگ را آفریدند، بعد هم رفتند توی میدان