جنگ. بسیاری از آنها امروز جزو چهرههای ماندگارِ واقعىِ تاریخ ما هستند. احساس مسئولیت، این است. در جنگ هشت ساله که در واقع همهی نیروهای مسلط دنیای آن روز - چه شوروىِ آن روز، چه آمریکای آن روز، چه فرانسهی آن روز، چه بلوک شرق اروپائی آن روز، چه کشورهای مرتجع منطقه - با هم همدست شده بودند و به رژیم بعثی پول و نیرو و اطلاعات و سلاح تزریق میکردند، در مقابل کشور و ملتی قرار گرفتند که آنچه داشت، عبارت بود از اراده و ایمان. سلاح نداشت، مهمات نداشت، اطلاعات کافی و وافی نداشت؛ اما ایمان، آنها را مثل پولاد، مثل صخره استوار کرده بود. این دو جناح متفاوت با هم مواجه شدند و این جناح بر آن جناح غلبه کرد. یعنی نیروی ایمان ملت ایران بر آن نیروی عظیم و گسترده - که پول و اطلاعات و سلاح و تجهیزات و همه چی در اختیار داشت - غالب و پیروز شد. این، احساس مسئولیت بود. قبل از ماجرای جنگ تحمیلی هم، در خود ماجرای انقلاب، ارادهی جوانها، احساس مسئولیت جوانها، این معجزهی بزرگ تاریخی را آفرید که سنگر و قلعهی مستحکم استکبار در این منطقه - یعنی رژیم پادشاهی ایران - را همین دستهای استوار و مؤمن فرو ریختند و یک نظام مردمی و اسلامی بر پا کردند. احساس مسئولیت این است.