دچارش هستیم که زندگی را همین لذائذ و شهوات مادی و همین هوسهای بیمورد و بیجا گمان میبریم - باید در هم بشکند تا بفهمیم نه، میشود فصلی از زندگی، بخشی از شبانهروز، ساعاتی از نیمهی شب را اختصاص داد به همین حالت انقطاع الیاللَّه و به این حالت صفا. این را آنجا تمرین میکنید، یاد میگیرید؛ حاجی یاد میگیرد که این کار را میشود انجام داد. ببینید، چه فرصت عظیمی است. شما دستاندرکاران حج باید کاری کنید که این خیل عظیم مردمی که با شما حج میآیند، یا آنجا هستند - از کشورهای دیگر میآیند - به این نکتهی حج واقف شوند، این فرصت را بشناسند و تحریض شوند بر اینکه این فرصت را به چنگ بیاورند. یکی از مهمترین کارهای دستاندرکار حج - چه رئیس کاروان، چه روحانی حج، چه مدیریتهای بخشهای گوناگون؛ فرهنگی، غیر فرهنگی - این است. این احساس که یک فرصت است، در اختیار قرار داده شده، و همیشه هم به دست نمیآید، برای همه هم به دست نمیآید. چقدر افرادی هستند که آرزوی یک روز از آن روزهای شما را در آنجا دارند؛ اما امکان برایشان پیدا نمیشود. در دنیا افرادی که مشتاق حج باشند، فراوانند. حالا که برای شما فراهم شده، این فرصت را مغتنم بشمارید. این فرصت فرد است و بر اساس او، وظیفهی مسئول حج و کارگزار حج مشخص میشود. این، فرصت اول.