ندادند. بعضی آن را با یک حرکت کور که اشباه و نظائرش در خیلی از نقاط دنیا اتفاق میافتد، اشتباه گرفتند؛ آن جوری با آن رفتار کردند. بعضی کاسههای طمع خودشان را درآوردند تا از این حادثه، به نفع شخصیِ خود استفادهای بکنند. اینها همه ناشی از کوتهبینی بود. انقلاب در درجهی اول تحولی در جامعهی ایرانی بود و در درجهی بعد، در مجموعهی امت اسلامی و سپس، در معادلات کلان جهان سیاست. و جغرافیای قدرت را در دنیا - بخصوص در برخی از مناطق دنیا - بکلی عوض و جابهجا کرد. یک چنین حادثهی عظیمی بود. امروز این عظمت دارد نشانههای خودش را نشان میدهد. تحولی که در ایران رخ میداد، این بود که یک نظامِ بستهی استبدادی و ظالم و زورگو، با سردمداران و رؤسائی دنیاطلب، شهوتران، به فکر خود، غافل از انسانیت و انسانها، و از سوئی وابسته، اسیر سیاستهای دیگران و مطیع ناگزیرِ قدرتهای سلطهگر را از چنین وضعی بیرون بیاورند. تحول اساسی، این بود. و به یک جامعهی رشید، آگاه، دارای عزم راسخ، با مردمی دارای قدرت انتخاب و حق انتخاب، با سربلندی و عزت در میان جامعهی بشری و اثرگذار بر روی جوامع دیگر تبدیل کنند. تحول اصلی، این بود و این تحول، اتفاق افتاد. امروز شما میبینید، میشنوید، میخوانید که در مسائل گوناگون این منطقه، همهی قدرتهای جهانی عقیده دارند که حضور ایران، وجود ایران، رأی ایران تعیینکننده است. این را دشمنان درجه یکِ ما هم،