من به شما عرض بکنم، عمق ایمان مردم استان فارس - و بخصوص شهر شیراز - یک ادعا نیست؛ این سخن با مطالعه و دقت به همهی جوانب گفته میشود. در این شهر، با آن سوابق مذهبی، با بُروز آن علما و روحانیونی که اشاره کردم و حرکاتی که در طول سالهای گذشته انجام داده بودند، از دو سو برای غلبهکردن بر ایمان دینی سرمایهگذاری شد: یک جریان از سوی دربار طاغوت بود که از سالهای اول دههی سی شروع شد و تا نزدیک پیروزی انقلاب به مدت بیست و چند سال ادامه داشت؛ با همهی تلاششان در این زمینه فعالیت کردند و سعی کردند شیراز را با یک هویت صددرصد غربیشده به دنیا معرفی کنند. بنده خودم در سالهای آخر دههی سی - شاید حدود سالهای 39 یا 40 - در همین شهر و توی همین خیابان زند و مراکز گوناگون دیگر، شاهد نمونهها و مظاهر فسادی که آن روز به عمد ترویج میشد، بودم. عمداً کوشش میشد جوانها به سمت منکرات اخلاقی و به سمت بیمبالاتی نسبت به دین، سوق داده بشوند. این همینطور ادامه پیدا کرد تا دههی پنجاه و جشن هنر شیراز و قضایائی که شاید همه میدانید؛ شاید هم بعضی جوانها نشنیده باشند و ندانند. این یک جریان بود. یک جریان دیگر که باز علیه دین و دین باوری و دینداری، بیشتر از بسیاری از شهرها در این شهر ترویج میشد، جریان الحاد مکتبی از سوی حزب تودهای بود که در اینجا لانهی عمیقی داشتند و فعالیت عمیقی