هدف ملت ایران - که از هر کسی که سؤال میکردیم، به زبانهای گوناگون این هدف را میگفت - این بود که بتواند در سایهی اسلام، استقلال و آزادی به دست بیاورد. این شعار « استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی » که در دوران انقلاب رائج بود، حرف دل مردم بود و مردم این را میخواستند. مردم میدیدند که این کشورِ با این عظمت، حکامش و زمامدارانش استقلال رأی ندارند؛ تابع بیگانه و تابع قدرتهای مستکبرند و طوق اطاعتِ آنها را به گردن انداختهاند؛ در مقابلِ آنها ضعیف و غیر مستقل، اما نسبت به مردم خودشان سختگیر، متفرعن و با آنها با فشار و سختگیری و زور رفتار میکردند؛ شلاق را بر گُردهی این مردم میکوبیدند و به آنها اجازهی انتخاب نمیدادند. در طول سالهای مشروطیت و تا قبل از انقلاب اسلامی، هرگز اتفاق نیفتاد که این مردم با شوق، با رغبت و با معرفت به پای صندوق رأی بروند و کسی را انتخاب کنند. انتخاب معنی نداشت: حکومت، حکومت موروثی؛ مسئولان و زمامداران، سفارششدهی قدرتهای بیگانه؛ مجلسی که به نام مجلس شورا از مشروطیت بوجود آمده بود، مجلس دست نشانده و غیر منتخب مردم ! مردم هم اسیر و دستخوش تصمیمهائی بودند که این مجموعهی غیر مسئول و غیر متعهد برای آنها میگرفتند. مردم خواستند استقلال بدست بیاورند، آزادی داشته باشند، عزت ملیشان را تأمین کنند، سعادت و رفاه دنیوی و سربلندی معنوی و اخروی را بدست بیاورند؛ این آرزوی مردم بود و وارد این میدان شدند. این هم عنصر دوم.