خب، این مطالب را که عرض کردیم، صِرف یک مقدمه به حساب نیاورید؛ هیچکدام از اینها تعارف هم نیست، برای خوشامدگوئی نیست، برای نتیجهگیری است. من حالا یک مطلبی را که دربارهی مسائل کلىِ انقلاب است و با این مطالبی که تا حالا عرض کردم ارتباط پیدا میکند، با شما درمیان میگذارم. در تاریخ کشور ما، هرچه که نگاه میکنیم و هرچه عقب میرویم، هیچ نمونهی دیگری برای انقلاب اسلامی پیدا نمیکنیم. من این را یک قدری روشن کنم: در طول تاریخ، همیشه در کشور ما جابجائی قدرت بوسیلهی قدرتطلبان نظامی و با لشکرکشی و رویاروئی قدرتها با یکدیگر، یا با چیزی که امروز به آن کودتا میگویند همراه بوده است؛ سلسلههای متعددی در این کشور آمدهاند و رفتهاند؛ اما در هیچکدام از این نقل و انتقالها مردم هیچ دخالتی نداشتهاند. فرض بفرمائید در همین شیراز شما و در استان فارس، سلسلهی زندیه بر سر کار بود؛ بعد قاجاریها آمدند و قدرت را از دست خاندان زند گرفتند ! جنگ بین دو قدرتطلب، دو سپاه و دو نیروی نظامی بود؛ مردم نقشی نداشتند. در همهی طول تاریخ کشور ما - چه قبل از اسلام و چه بعد از اسلام تا امروز - هر چه نگاه میکنیم، جابجائی قدرتها همه از همین قبیل بوده است؛ فقط یک استثناء در دوران قدیم دارد - که آن را عرض خواهم کرد - و در غیر آن مورد، همیشه جابجائی قدرت با لشکرکشی و با حملهی نظامی و بدون دخالت مردم بوده است؛ مردم انگیزهای