پرورش یک بخشی داشته باشیم که به طور متعهد و مسئول، نگران قضیهی پرورش باشد؛ چون میدانیم آموزشِ بدون پرورش راه به جائی نخواهد برد، آموزشِ بدون پرورش همان بلائی را بر سر جوامع انسانی خواهد آورد که امروز بعد از گذشت صد سال، صدوپنجاه سال یا بیشتر، جوامع غربی دارند آن را احساس میکنند. اینها از آن چیزهائی است که آثار آن ده ساله و بیست ساله ظاهر نمیشود؛ یکوقت چشم باز میکنید، میبینید یک نسل ضایعشده است و کاریش نمیشود کرد. یک نسل، مأیوسکننده است. من در این زمینه اطلاعات زیاد و آمارهای تکاندهندهای در اختیار دارم - حالا مجال نیست بگویم. البته گاهی در بعضی از جاها گفتهام - اعترافهای صریح و قاطع. خیال نشود این حرفی است که ما اینجا نشستهایم و داریم از دور میزنیم؛ نه، حرف خودِ آنهاست؛ هشداری است که خود آنها به خودشان میدهند. این اتفاق در غرب افتاده و این همان سیلی است که خانه را از بیخ و بُن ویران میکند. علمِ بدون تربیت اینجور است. وقتی در یک جامعهای علم پیش میرود و تربیت نیست، حالا بمب اتمیاش به جای خود، بیصفائیهای گوناگون سیاسی به جای خود، دروغگوئیهای گوناگون به جای خود، نفعطلبیهای اقتصادی کارتلها و تراستها به جای خود؛ آنها داستان جداگانهای دارد که آن هم ناشی از همین است. نکتهی اساسی، ضایع شدن نسل انسانی است. بنابراین مسئلهی امور پرورشی بسیار مهم است. حالا به صورت معاونت و سازماندهی خوب و قوی و کارآمد، نه فقط شکلی.