اندازهها نمیشود اکتفا کرد؛ ما احتیاج داریم به یک کار عمیق در آموزش و پرورش. من سال گذشته در همین دیدار با معلمین در تهران، مسئلهی تحول عمیق در آموزش و پرورش را مطرح کردم. این تحول عمیق یعنی چه ؟ بارها گفتهام که ما از یاد گرفتن از غربیها و غیر غربیها و بیگانهها خجالت نمیکشیم، امتناع نمیکنیم. اینی که ما یک روش اداری را، یک روش آموزشی را، یک دانش را، یک اختراع را از کشورهای دیگر یاد بگیریم، هیچ خجالت نمیکشیم، کوتاه هم نمیآئیم، دنبالش هم میرویم؛ شاگردی میکنیم. منتها دو نکته اینجا وجود دارد در کنارِ این شاگردی کردن، که این دو نکته را متأسفانه در دوران استحالهی فرهنگی - یعنی دوران پهلوی، که دوران پهلوی، دوران استحالهی فرهنگی کشور ماست - رعایت نکردند. چشمشان را بستند، آغوششان را باز کردند؛ هر کس آمد، هر چه دادند، اینها گرفتند. یکی از این دو نکته این است که ما آنچه را که میگیریم، ارزیابی کنیم، ببینیم به درد ما میخورد یا نه. اگر صددرصد به درد ما میخورد، صددرصد قبول کنیم؛ اگر صددرصد به درد ما نمیخورد و مضر است، صددرصد رد میکنیم. اگر بین این دوتاست، به همان اندازهای که به درد میخورد، قبول کنیم، مابقیاش را رد کنیم. این نکتهی اول.